سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید ، در خور است : هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد ، و جز از گناه خود نترسد ، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم ، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى‏داند بیاموزد ، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را ، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود ، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود . [نهج البلاغه]
در ساحت اندیشه
 
نقش شریعتی در انقلاب اسلامی

 به نام خدا

انقلاب اسلامی ایران حاصل رهبری امام خمینی، تلاش نخبگان و متفکرین جامعه اعم از روحانی و غیر روحانی و مجاهدت مردم در سایه لطف و عنایت لایزال الهی بود. در این میان نه توان از میزان تاثیر رهبری امام کاست و نه از نقش مردم و تلاشهای آنها. همچنین است تلاش خردمندان و روشنفکران جامعه از مطهری گرفته تا شریعتی. اما باید جایگاه هر کدام را شناخت و با افراط و تفریط موجبات تضاد و تقابل این عناصر ایجاد نشود. و همچنین ماهیت اصلی انقلاب و انقلابیون و دلایل پیروزی انقلاب در گیرودارد رقابتهای حزبی و گروهی و سیاسی خدشه دار نشود. در ادامه بخشهایی از کتاب"ایران و انقلاب اسلامی" از حامدالگار  که مجموعه ای از سخنرانیهای ایشان در مورد شریعتی را آورده شده است. هرچند ممکن است نظرات ایشان کامل و صائب نباشد اما می تواند انقلاب اسلامی را از دیدگاه یک خاورشناس مسلمان نشان دهد. البته بخشهای انتخاب شده رد مورد شریعتی و نقش او در انقلاب به طور اختصار است.

 

«اگر انقلاب در مجموع توسط علمای شیعه و در صف مقدم آنان آیت الله خمینی رهبری شده است که این قشر از جامعه ترادیسیونی را که از دیرباز در متن جامعه وجود داشته زنده نگه داشته اند، معهذا این حقیقت همچنان در جای خود محکم و استوار باقی میماند که تا حد وسیعی ایت تاثیر کتب و سخنرانی های دکتر علی شریعتی یوده است که تعداد زیادی از جوانان تحصیل کرده ایرانی را توان و جسارت بخشید  از آیت الله خمینی پیروی کنند. اگر چه دکتر علی شریعتی در آثار متعدد خویش یندرت اشاره ای به مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ورز ایران دارد واگر چه شهادت وی در ژوئیه 1677 در انگلیس قبل از انقلاب بوقوع پیوست، با این حال میبایست وی را به عنوان یکی از پره ه های برجسته انقلاب و حتی از نظر نقش آفرینی پس از آیت الله خمینی در صف دوم قرار داد. زمینه تاریخ جدید تفکر اسلامی در ایران نسبتا جوان است و به هیچ روی با ترادیسیون دیرپای علمای شیعه به عنوان یک نهاد و یک سنت در رهبری سیاسی ایران قابل قیاس نیست. در حقیقتمی توان گفت یکی از دلایل بزرگ معدود بودن و ادک بودن نسبی متفکرین جدید اسلامی در ایران دقیقا نتیجه آن است که رهبری توسط علمای تشیع صورت می گیرد، حال آنکه در دیگر کشورهای اسلامی طبقه علما بتدریج موضع و پایگاه اجتماعی و فکری خود را از دست داده و افراد دیگری از خارج از این طبقه پدیدار شدند تا وظیفه تجدیدبنای اسلام را به نوعی که سازگار با جهان امروز باشد بعهده گیرند اما در ایران این چنین شرایطی وجود نداشت.

دکتر علی شریعتی در سال 1933 در روستایی بنام مزینان واقع در شرق ایران آنجا که کویر خوانده می شود بدنیا آمد. وی در خانواده ای پای به عرصه حیات گذارد که پشت در پشت در پروردن و گسترش دادن علوم دینی کوشیده یودند. ایشان در یکی از کتب خود که با همان نثر شیوا و ادبی به نوشتار آمده از خاطرات سالهای نخست زندگی خویش در روستا و بخصوص از تاثیر و نفوذ اندیشه های شکل گرفته پدرش، آقای محمدتقی شریعتی که هنوز در قید حیات هستند سخن می گوید.

در سالهایی که علی شریعتی بسیار کم سن و سال بود مزینان را با پدرش به قصد مشهد ترک میگوید و مشهد شهری اشت که در آنجا پدر وظیفه تعالیم مذهبی فرزند را بعهده می گیرد. علی علاوه بر فراگیری علوم مذهبی در محضر پدر به آموزش های امروزی نیز می پردازد. ابتدا باز هم از پرتو پدر گرمای علم می گیرد و سپس از محاضر دیگر رهبران مذهبی در مشهد و زمانی بعدت در قم که دوومین شهر بزرگ مذهبی ایران است شود می جوید.

از همان ساله های نخست، وی نشان می داد که میکوشد تا از مرزهای ترادیسیدن ها بگذرد. بر بنیان استوار آموخته هائی که از پدر و دیگر مدرسین داشت، به دنبال ابعاد دیگر تفکر رفت تا با دانشها و کشفیات تازه ای آشنا شود. اولین ثمره علاقه و توجه او ترجمه متون عربی به فارسی بود. در حالی که سال های نوجوانی را می گذراند کتاب ابوذر غفاری را که نویسنده ای عرب بنام "عبروت السحار"  قلم زده بود به فارسی برگرداند. در این کتاب ابوذر غفاری به عنوان مبارزی که علیه ارتداد و انحراف در اعتقادات اسلامی که توسط بنی امیه بوجود آمده بود می جنگید، معرفی شده بود. این مبارزه در فرهنگ تشیع به عنوان ستیز دائمی داد علیه بیداد نگریسته می شود.

جذبه ابوذر غفاری برای همیشه بر زندگی دکتر شریعتی باقی ماند و ابوذر غفاری به عنوان یک نمونه متکامل انسان مسلمان چهره نمود بدانگونه که همواره انعکاس اندیشه های ابوذر در کلام، سخنرانی ها و آثار دکتر شریعتی نمایان بود.

اگر قرار بود که اندیشه های دکتر شریعتی را در یک جمله خلاصه کنم، می گفتم که وی اسلام را نه به عنوان دینی که غربیها از آن استنباط دارند بلکه اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی معرفی میکند. وقتی میکوشیم تا اسلام را در چارچوب طبقه بندیهای افکار و زبان غربی تعریف کنیم، نتیجه بالضروره ناقص خواهد بود. بهمین ترتیب واژه دین قارد نیست مفهوم واقعی اسلام را برساند همچنانکه کلمه ایدئولوژی و ایده فاقد آن بار مفهومی است که بتواند تعریف جامعی از اسلام بدهد. هر یک از این کلمات ممکن است در اطلاق به اسلام درست باشد اما کافی و جامع و مانع نیست. اسلام لااقل برای ما مسلمانان پدیده ای است که در حقانیت آ« هیچ تردیدی نی توان داشت. بنابراین وقتی بهکلام دکتر شریعتی اسلام به عنوان یک ایدئولوژی خوانده می شود. بیان این کلمه در حقیقت به ان مفهومی نیست که معنای ایدئولوژی در اذهان عمومی نشسته است، آنچه که از این کلمهاراده می شود، آن است که اسلام جامعیت و کلیتی است که خود را صرفا به تصفیه و تزکیه اخلاقی و برقراری رابطه معنوی بین فرد و خداوند محدود نی کند. من فکر میکنم آنچه که از کلمه ایدئولوژی به کلام علی شریعتی می شود همان جامعیت نظرگاه های اسلامی در کلمه جنبه ها و زمینه های حیاتی است.

بدون تردید کوششهای تفرقه انگیز در ایران محکوم به شکستاست، زیرا اکثریت عظیمی از جوانان ایرانی بویژه کسانی که از انقلاب اسلامی در ایران حمایت می کنند همزمان هم از آیت الله خمینی و هم از دکتر شریعتی پیروی و حمایت می کنند. به هیچ روی مسئله انتخاب یکی از آن دو ویا تضاد بین انان وجود ندارد. می توان گفت که ایت الله خمینی به شیوه شجاعانه و بی همانند رهبری نظامی و سیاسی و نیز معنوی انقلاب را به عهده گرفتند و در مقابل دکتر شریعتی محتوای فکری و اندیشه های لازمه برای وفاداری به انقلاب را زمینه سازی و آماده ساخته است.

 

انتقاد مطهری از دکتر شریعتی بخاطر محکوم ساختن ملا محمدباقر مجلسی حتی از مرز ایران هم گشذت و زمانی که ایت الله خمینی در نجف حضور داشتند ایشان نیز از برخورد و تضاد بین آندو آگاه شدند. یکی از دوستان من پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان در مورد نقش دگتر شریعتی در انقلاب جویا شد و امام همانگونه که شیوه خردمندانه ایشان است ضمن سوالی از دوست من، بزرگترین عامل پیروزی انقلاب را مشیت الهی دانسته اند. دوست من از امام سوال کرد که آیا فکر نمی کنید دکتر شریعتی در این انقلاب سهم عظیمی داشته باشند؟ آیت الله خمینی در کمال صراحت و سادگی جواب دادند که آثار دکتر شریعتی و تعالیم وی مباحثات و جدلهای بسیاری را در میان علما برانگیخت و در عین حال تاثیر عظیمی بر جوانان روشنفکر ایرانی گذارده آنان را بسوی اسلام فراخواند. ایشان همچنین اضافه کردند که پیروان دکتر شریعتی می بایست مطالعات خود را فراتر از آنچه دکتر شریعتی اظهار داشته برده و در ترادیسیون تشیع مطالعه بیشتری بعمل آورند.

نگته ای که در رابطه با نقش و نفوذ دکتر شریعتی می باشد و میبایست بدان توجه داشت و بها داد، نفوذ عظیمی است که دکتر بخصوص در علمای جان گذارده است. وقتی به بعضی از نوارهایی که برروی آنها خطبه های ایراد شده توسطز علما در دروان انقلاب ضبط شده است، گوش فرا میدهیم بطور مداوم انعکاس و پژواکی از عقاید وحتی اصطلاحی را که دکتر شریعتی بکار یم گرفته است باز خواهیم یافت. بنابراین می توان گفت که اندیشه های دکتر شریعتی تاثیری عظیم بر طلاب جوان داشته است.

فکر می کنم این کمال بی انصافی و کمال نادیده انگاشتن حقایق است اگر بخواهیم مرحوم شریعتی را ضرآخوند و یا ضدقشر روحانیت معرفی کنیم. او برخی جنبه های مذهب حاکم و پای گرفته سنتی را مورد انتقاد قرار می داد و به عقیده من در بیشرت مواردی که وی بر روی آنها انگشت گذارده و محکوم ساخته است صاحب حق و محق بوده است. امام اینکه بگوئیم او با نهاد علما مخالفت ورزیده درست نیستو زیرا مخالفت ورزیدن با برخی از مسائل در دین سنتی متفاوت از مخالفت با قشر روحانی است. فکر نمی کنم در آثار دکتر بتوان مدارکی یافت که نشان دهد وی با روحانیت مخالفت ورزیده است. در حقیقت او بین عالم واقعی و آنکه صرفا معمم است ولی فاقد دانش لازمه م تعهد راستین به اسلام است تمایز و تفاوت قایل می شد. بلکه از آثار وی یم توان دریافت که او نسبت به عالم واقعی آمنده از حرمت و خاکساری است.

در اختلاف و تضاد بین دکتر مطهری و مرحوم شریعتی  می بایست به نوع روابط نظر داشت. بین آن دو هیچگونه تجانسی وجود نداشت . بین علما و نفوذ دکتر شریعتی هیچگونه هماهنگی وجود نداشت ولی در حقیقت هر یک تاثیرگذاری آن دیگری را تکمیل می کردند. اما دشمنان خارجی می کوشند تا این اختلاف را بزرگتر نشان داده و آنرا یک مشکل حقیقی و مهم جلوه دهند و از این طریق یک اردوگاه خلق کند تحت عنوان ارد.گاه شریعتی ، بطوریکه طرفداران شریعتی یکسو و طرفداران خمینی یکطرف دیگر را بگیرند و رویاروی یکدیگر قرار گیرند. به هیچ روی تضاد و تعارضی وجود ندارد که یک نفر ضمن پیروی از امام خمینی ، شیفته شریعتی نیز باشد. اما وقتی در صحنه سیاست و مسایل اجتماعی پای می گذاریم باید بگویم که بین شریعتی و امام و یا روحانیت بطور کلی تعارضی وجودندارد.»

 

منبع: ایران و انقلاب اسلامی، حامد الگار، انشتارات سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، گروه مترجمین سپاه پاسداران

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/12/3:: 11:29 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
جلوه او
جاءالحق و زهق الباطل
آیت الله خامنه ای
آکادمی مطالعات ایرانی
اسلامیکا
اطلاعات حکمت و معرفت
المیزان
اندیشکده یقین
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن منطق ایران
انجمن علمی - پژوهشی تاریخ
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ
بانک اطلاعات نشریات کشور
بنیاد دکتر محمود افشار
بنیاد دکتر فردید
بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا
بنیاد دائره المعارف اسلامی
بنیاد بوعلی سینا
بنیاد پژوهشهای اسلامی
بنیاد اندیشه اسلامی
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
بنیاد دکتر افشار
بنیاد دکتر حسابی
پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه
پایگاه تاریخی میر طاهر حسینی
پژوهشگاه علوم انسانی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
راهنمای فلسفه در اینترنت
دیوان شعرا
رضا داوری اردکانی
رحیم پور ازغدی
حجره طلبگی
دائره المعارف بزرگ اسلامی
کتابخانه تبیان
سایت علمی نخبگان جوان
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
فلسفه نو
کتابخانه دیجیتال نور
مجلات تخصصی نور
مجمع عالی حکمت اسلامی
مجله سمات
هم اندیشی
علم دینی
وبلاگ نویسان ارزشی
سایت تخصصی تاریخ اسلام
فلسفه و عرفان اسلامی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
کانون اندیشه جوان
تاریخ نوشت(دکتر عبدالله ناصری طاهری)
ترجمان
دکتر ابراهیم دینانی
دبیرخانه انجمن های علمی حوزه
دانشگاه و فرهنگ
دکتر مهاجرنیا
مرکز تحقیقات امام علی(ع)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطاعلات تاریخ معاصر ایران
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روابط
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
عبرت پژوهی تاریخ
فرهنگ امروز
حکمت نوین اسلامی( خسروپناه)
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
فرهنگستان علوم اسلامی قم
پژوهشگاه دانشهای بنیادین
طاقچه
چوک
فلسفه شریف
دکتر حسینعلی نوذری
دانشنامه جهان اسلام
بنیاد سمات
شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
کنگره پیشگامان پیشرفت
فتوح اندیشه
فرزند ازادی
علی صفاری حائری
فلسفه علم هگل
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
موسسه شیعه شناسی
مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی
مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
معرفت
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نقشه راه
Institute of Historical Research (IHR)
The Center for Teaching History with Technology
Islamicwisdom
socialhistory
social science reaserch network
jstor
ProQuest
آرشیو یادداشت‌ها